بیان شد با چند شرط فرزند به شوهر ملحق می شود که یکی از شروط آن، دخول بود.
اما از عبارات بزرگان، استفاده می شود که انزال شرط است نه دخول، حال آیا می توانیم بگوئیم که دخول شرط نیست و انزال شرط است یا خیر؟
پس معنای فراش، فرش است، اما به زنان و مردان هم با کنایه فراش گفته می شود.
اصول
موضوع: حجیت ظن/حجیت
ظواهر/ خبر متواتر/عدم تواتر قرائات
اما جهت دوم در بحث قرائات:
استدلال
به قرائات برای اثبات حکم شرعی جایز است یا نه؟
در
این جهت در دو مقام بحث می شود:
مقام اول: جواز استدلال و عدم جواز
استدلال.
مقام دوم: بر فرض جواز استدلال، اختلاف
بین دو قرائت داخل در باب تعارض می شود یا نه؟ و به عبارت
دیگر اختلاف بین دو قرائات مثل اختلاف بین دو روایت
می باشد یا نه؟
اما مقام اول:
تبیان[1] البیان[2] الکفایه[3] می
فرمایند استدلال به قرائات برای اثبات حکم شرعی جایز
نیست پس بنابر این برای اثبات حرمت مقاربت با زن بعد از انقطاع
خون حیض و قبل از غسل نمی توان به آیه استدلال کرد زیرا
«یطهرن» اگر با تشدید خوانده شود مقاربت در فرض مذکور جایز
نیست و اگر بدون تشدید باشد مقاربت جایز است در این حکم
نمی توان به قرائت قراء تمسک کرد.
دلیل:
ما
احتمال می دهیم که این قاری در این قرائتش اشتباه
کرده باشد و یا به غلط این گونه قرائتی را نقل کرده باشد و
این احتمال در هر قرائتی وجود دارد و با این احتمال، قرائت قراء
مفید علم نخواهد بود و عقل و شرع حکم می کند به اینکه
بغیر علم نباید علم کرد و قرائت قراء مفید علم نیست و
نباید به آنها عمل کرد.
ان قلت:
قرائات
اگر چه متواتر نباشد لکن از پیامبر نقل شده اند و ادله
حجیت ادله حجیت خبر، قطعیه می باشند پس قهرا
عمل بر طبق خبر، عمل بر طبق قطع می باشد و ادله حجیت خبر شامل قرائت
قراء نیز می شود و عمل به این قرائات عمل به ظن نیست بلکه
با واسطه عمل به قطع می باشد و جایز است.
قلت:
اولا:
قرائات
قراء معلوم نیست که روایت از پیامبر باشند تا ادله حجیت
خبر شامل آنها شود زیرا ما احتمال می دهیم این قرائت
قاری به اجتهاد خودش باشد موید این احتمال منشا اختلاف قراء
می باشد و آن منشأ، خلو قرآن از نقطه و حرکات بوده است وقتی که قرآن
را نقطه گذاری و اعراب گذاری کردند این اختلاف قرائات بوجود
آمد.
ثانیا:
وثاقت
روات این قرائات ثابت نیست پس ادله حجیت خبر شامل آنها نخواد
بود.
ثالثا:
بر
فرض اینکه ادله حجیت خبر شامل قرائات هم شود اما علم اجمای
داریم که بعضی از این قرائات از پیامبر صادر نشده است و
آنچه از پیامبر صادر نشده است حجیت ندارد در نتیجه همه
قرائاتی که با هم تعارض دارند ساقط می شود زیرا در باب تعارض دو
دلیل وقتی با هم تعارض می کنند قاعده اولیه سقوط هر دو
دلیل می باشد و اگر بخواهیم یکی را بر
دیگری مقدم کنیم ترجیح بلا مرجح لازم خواهد آمد. [4]
حاصل مطلب حجیت قرائات
برای ما ثابت نیست لذا استدلال به این قرائات برای اثبات
حکم شرعی جایز نیست.