در جلسه قبل مطالبی از جواهر و مطول نقل شد.
حال از آنچه که از مطول نقل شد، استفاده می شود که اگر آنچه در علم معانی بیان شده، رعایت شود و متکلم بر طبق آن حرف بزند، سخنش مطابق با مقتضای حال است و از این قاعده دو مورد خارج شده که در دو جا می توان بر خلاف مقتضای حال حرف زد.
اینجا جای اصل نیست، چون در اینجا دلیل وجود دارد که واجب است و آن ظهور لفظ امر در وجوب است.
اصول
موضوع:حجیت ظن/حجیت ظواهر/کتاب فصل الخطاب
قبلا نسبت به فصل الخطاب مباحثی مطرح شد اما خود کتاب در دسترس
نبود اما این کتاب به دست ما رسیده است لذا مباحث جدیدی
را در مورد این کتاب بررسی می کنیم.
1-چه مطالبی که در این کتاب نوشته شده است و
کیفیت تقسیم به چه نحوی در این کتاب صورت گرفته است
2-هدف از نوشتن این کتاب توسط مولف
3-نظر علماء نسبت به این کتاب و مولف آن
4-اشکالاتی که علماء اهل سنت بر شیعه دارند و مدرک
اشکالاتشان هم عمدتا از کتاب فصل الخطاب می باشد.
اما الاول:
مطالبی
که در این کتاب نوشته شده است به پنج قسمت تقسیم شده است؛ سه مقدمه و
دو باب
مقدمه
اول در بیان اخباریست که درباره جمع قرآن وارد شده است و کسی که
قرآن را جمع کرده است و انگیزه جمع قرآن چه بوده است.
مقدمه
دوم در بیان اقسام تحریف و تغییری است که ممکن است
در قرآن واقع بشود و تغییری که ممکن نیست.
مقدمه
سوم در نظر علماء در ارتباط با تحریف و عدم تحریف قرآن می باشد.
باب اول
درباره بیان مطالبی است که برای تحریف قرآن به آنها
استدلال شده است یا ممکن است به آنها استدلال شود. در این باب
ایشان دوازده دلیل برای تحریف قرآن بیان می
کند.
باب دوم
درباره ادله کسانی است که قائل به تحریف قرآن نیستند چه از
آیات و چه از روایات و چه غیر از این دو و مناقشه
این ادله
در باب
اول که ادله تحریف بیان شده است عمده و اهم این ادله دلیل
یازدهم می باشد در این دلیل اخبار زیادی در
طی هفده صفحه نقل کرده شده است که ممکن است دال بر تحریف قرآن باشند
لذا مرحوم علامه عسکری این دلیل یازدهم با تمام اخبارش را
مورد بررسی قرار داده است و آنها را رد کرده است.
علامه
عسکری در سیصد و یازده صفحه دلیل یازدهم حاجی
نوری را رد کرده است و قبل از ورد به رد تک تک روایات به عنوان فهرست
عنوانی دارد به نام دراسة ادلة الباب الحادی عشر دارد که در آن روایات
را به یازده طائفه تقسیم کرده است.
در رقم
اول می فرمایند این روایاتی که شما بیان
می کنید هزار حدیث نیستند بلکه در مواردی تکرار
صورت گرفته است.
در رقم
دوم می فرمایند بعضی از این روایات از اهل سنت
می باشد و داخل در کتب شیعه شده است.
در رقم
سوم می فرمایند بعضی از این روایات مشترک بین
شیعه و سنی می باشد.
در رقم
چهارم می فرمایند بعضی از روات این احادیث غلاة
می باشند که در دینشان متهم هستند.
در رقم
پنجم می فرمایند بعضی از این روایات جعلی
می باشند.
در رقم
ششم می فرمایند بعضی از هیچ ریشه او اصلی
ندارند.
در رقم
هفتم می فرمایند بعضی از روایات رواتش مجهول می
باشند.
در رقم
هشتم می فرمایند بعضی از روایات از ادعیه بلاسند
می باشند
در رقم
نهم می فرمایند بعضی از روات بعضی از این
روایات کلا ثقه نیستند.
در رقم
دهم می فرمایند بعضی از روات این روایات ثقه
نیستند.
در رقم
یازدهم می فرمایند بعضی از این اخبار، روایت
نیستند بلکه از اقوال علماء و مفسرین می باشند.
علامه
عسکری می فرمایند روایاتی که که بعضی از روات
آن ثقه نیستند متضمن مطالبی هستند که محل نزاع ما نمی باشد
بعضی از این روایات دلالت بر تحریف به زیادت دارد
در حالیکه مرکز نزاع تحریف به نقیصه می باشد کما
اینکه بعضی از این روایات دلالت بر تحریف
معنوی دارند مانند آیه تطهیر که حمل بر زنان پیامبر شده
است و بعضی از این روایات دلالت بر تحریف در قرائت دارند.