گفتیم برای فهم روایات و آیات باید سه مطلب معلوم شود یکی خوف بود که بیان شد.
دوم: مخاطب به امر «فابعثوا» چه کسی است؟
حاصل مطلب: زمانی که علم به شقاق زن و مرد یا خوف از استمرار شقاق بود، باید حَکَمین معین شود و فرق ندارد که از بستگان آنها باشد و یا از غیر بستگان و حکم این حَکَمین با رضایت مرد و زن، قبول می شود. به اینکه اگر حکم به اصلاح کنند نیاز به رضایت است چون اصلاح بدون رضایت معنی ندارد و در طلاق هم باید رضایت باشد چون نص بر این داشتیم.
اصول
موضوع:حجیت ظن/حجیت ظواهر/حجیت ظاهر قرآن
در جلسه 4/ 8 /92 بیان شد که بحث در زمینه تحریف قرآن
در دو مقام صورت می گیرد تارة صغروی است یعنی آیا
تحریف واقع شده است یا نه؟ و تارة کبروی است یعنی
اگر تحریف صورت گرفته باشد مانع حجیت قرآن است یا نه؟
بحث صغری تمام شد اما بحث کبری که آیا تحریف
مانع اخذ به ظاهر قرآن است یا نه؟
مستفاد از رسائل[1] و کفایه این است که اگر کلمه ای متصل به
آیه بوده است و حذف شده است مانع عمل به ظاهر قرآن می باشد و اگر
منفصل بوده است مانع نیست.
برای این مدعی به دو دلیل استدلال کرده اند.
عبارت کفایه
«ودعوى العلم الإِجمالی
بوقوع التحریف فیه بنحو : امّا بإسقاط ، أو تصحیف ، وأنّ کانت غیر بعیدة ، کما
یشهد به بعضٍ الأخبار ویساعده الاعتبار، إلّا إنّه لا یمنع عن حجیة ظواهره ، لعدم العلم بوقوع خلل فیها بذلک
أصلاً. ولو سلّم ، فلا علم بوقوعه فی آیات الأحکام ، والعلم بوقوعه فیها أو فی
غیرها من الآیات غیر ضائر بحجیة آیاتها ، لعدم حجیة ظاهر سائر الآیات ، والعلم
الإِجمالی بوقوع الخلل فی الظواهر إنّما یمنع عن حجیتها إذا کانت کلها حجة ، وإلاّ
لا یکاد ینفک ظاهر عن ذلک ، کما لا یخفى ، فافهم.»[2]
میفرمایند اگر
کسی بگوید که علم اجمالی داریم که قرآن تحریف شده
است یا به اینکه بعضی از آیات کم شده است یا
تصحیف صورت گرفته است این ادعا بعید نیست و شاهدش
بعضی از روایات می باشد و علاوه بر اخبار، اعتبار هم تحریف
را تایید می کند.
مراد از تصحیف:
محقق اصفهانی در نهایة الدرایة[3]تصحیف را اینگونه معنا کرده اند:
و المراد بالتصحیف اما تغییر فی هیئة
الکلام او فی مادته
می فرمایند مراد تصحیف این است که هیئت
یا ماده بعضی از کلمات تغییر کند مثلا بجای علم،
قطع ذکر شود.
بعد می فرمایند اگر چه بعضی از اخبار و
روایات مساعد این است که تحریف واقع شده است اما این تحریف
مانع عمل به ظواهر قرآن نیست.
به عبارت دیگر نسبت به صغری می فرمایند ممکن
است که بگوییم تحریف در قرآن واقع شده است اما نسبت به
کبری می فرمایند بر فرض وقوع تحریف، این
تحریف مانع حجیت ظهور آیات قرآن نیست زیرا:
اولا: تحریف یقینی نیست.
ثانیا: بر فرض اینکه یقینی هم باشد معلوم
نیست که در آیات الاحکام هم تحریف واقع شده باشد.
اگر بگویید که ما علم داریم تحریف یا
در آیات الاحکام واقع شده است یا در غیر آن و علم اجمالی
هم منجز است می گوییم این علم اجمالی ضرر به حجیت
آیات الاحکام نمی زند زیرا ظاهر غیر آیات الاحکام
حجت نیست و ما نیاز به آنها نداریم.
در ادامه می فرمایند علم اجمالی به وقوع
تحریف زمانی مضر است که تمام اطراف علم اجمالی حجت باشد اما اگر
بعضی افرادش حجت نباشند این علم اجمالی مضر به حجیت ظواهر
نیست و نسبت به قرآن فقط آیات الاحکام برای ما حجت است و
غیرش برای ما حجت نیست زیرا نیازی به آنها
نداریم و الا هیچ ظاهری منفک از این علم اجمالی
نیست مثلا علم اجمالی داریم یا کتاب کافی
تحریف شده است و یا کتابی دیگر که نیازی به
آن نداریم.
نیتجه اینکه اولا علم به تحریف نداریم و
ثانیا علم به تحریف در آیات الاحکام نداریم و ثالثا بر
فرض وجود علم اجمالی همه اطراف برای ما حجت نیست
مرحوم
فیروزآبادی در عنایه الاصول نسبت به کبری به شکل
دیگری جواب داده اند فراجع.[4]
«نعم لو کان الخلل المحتمل
فیه أو فی غیره بما اتصل به ، لأخل بحجیته ؛ لعدم انعقاد ظهور له حینئذ ، وأنّ
انعقد له الظهور لولا اتصاله».
تا کنون بحث کفایه در جائی بود که آن خلل و تحریف
منفصل از آیه باشد اما اگر خلل متصل باشد و احتمال بدهیم آنچه که
تحریف شده است کلمه ای بوده است که به آیه متصل بوده است در
این صورت این تحریف مانع حجیت ظهور آیه می
باشد زیرا در این صورت ظهوری برای آیه منعقد نمی
شود زیرا احتمال داده می شود اگر آن کلمه وجود داشته باشد آیه
در معنای دیگری ظهور پیدا کند.
مرحوم آخوند فرمودند دو امر شاهد این است که تحریف در
قرآن واقع شده است یکی روایات و دیگری اعتبار.اما مراد ایشان از اعتبار
مرحوم مشکینی[5]می فرمایند
مراد از اعتبار عدم تناسب بعضی از کلمات قرآن با یکدیگر
می باشد مثل اینکه صدر یک آیه با انتهای آیه تناسب
و ربطی نداشته باشد مانند «فان
خفتم الاتقسطوا فی الیتامی، فانکحوا ما طاب لکم من النساء...».
در صدر آیه خداوند متعال می فرماید اگر
ترسید که به عدالت با یتمیم رفتار کنید بعد در ذیل
آیه می فرماید هر چه می خواهید زن
بگیرید.
اما روایات
همانطور که قبلا اشاره شد این روایات شاهد بر
تحریف نیستند زیرا اکثرا این روایات ضعف سندی
دارند و بعضی از روایات ضعف دلالی دارند و مرادشان تحریف
معنوی است و قبلا گفتیم همه مسلمین قبول دارند که تحریف
معنوی(نسبت معنایی به آیه که یقینا مراد
آیه آن معنی نیست) در قرآن واقع شده است ضمن اینکه
این روایات معارض دارند مانند حدیث ثقلین و این
معارض اقوی است و مقدم بر اخبار تحریف است.
کلام مرحوم علامة عسکری در دراسة ادلة باب عشر
ایشان بیش از هزار روایت نقل می کند و در
مقام رد این روایات در یازده قسمت مطالبی را فرموده اند.
قسمت اول: اولا هزار حدیث
نیست بلکه در مواردی یک حدیث به اشکال مختلف نقل شده اند.
قسمت دوم: تعدادی از
این روایات از اهل سنت است و داخل در روایات شیعه شده است.
قسمت سوم: شما اهل سنت هم
این روایات را قبول دارید لذا اگر این روایات
صحیح باشد این اشکال بر شما هم وارد است.
قسمت چهارم: تعدای از روات
این روایات از غلاة می باشند و مورد قبول ما و شما نمی
باشند.
قسمت پنجم: بعضی از
این روایات جعلی هستند.
قسمت ششم:بعضی از این روایات مدرکی ندارند و در
هیچ کتابی نقل نشده اند.
قسمت هفتم: بعضی از روات
این احادیث مجهول هستند.
قسمت هشتم:بعضی از این روایات دعا هستند و سند ندارند
قسمت نهم: بعضی روات
این این روایات ثقه نیستند.
قسمت دهم: بعضی از
روایات در تحریف و تبدیل است و بعضی ثقه نیستند.
قسمت یازدهم: تعدادی
از این روایات اقوال مفسرین است نه روایت